کارآفرین و پژوهشگر کارآفرینی،علاقمند به مدلهای کسب و کار،و توسعه کسب و کارها هستم

من یک کارافرین هستم و مخاطرات کارافرینی را می دانم.
علاقمند به کارآفرینی ،وصف نشدنی ومحصول تجربه و تخصص است.

من آدمی معمولی همانند خیلی از آدمهای این کره خاکی هستم 

برای دلخوشی و علایق و دغدغه های خودم ،زندگی میکنم

به دنیا تعلق خاطر دارم و همیشه ادمهایی که با من در زندگی

هم مسیر شده اند ،حامل پیام و قصه های زیبایی برای من بوده اند

من همیشه در حال یادگیری بوده ام  و همیشه خواهم بود

12

طرح و پروژه های در دست اقدام

145

مشاوره های صنعتی انجام شده

18

همکاران من

211

دوره های آموزشی برگزار شده

از کجا شروع شد؟

سالها پیش که دانشجوی کارشناسی علوم اجتماعی بودم سر کلاس جامعه شناسی صنعتی اقای دکتر مجتبی شاهنوشی سوالی را مطرح کردند و درخواست داشتند در مورد ان تحقیق و بررسی کنیم در رابطه با “نقش فارغ التحصیلان علوم انسانی در صنعت “این موضوع ان روز بنظرم نیاز به تحقیق نداشت چرا که کار صنعتی مربوط به دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های مهندسی ،ساخت و تولید ، و کلا رشته های فنی و مهندسی ، بود نه دانشجویان علوم انسانی و این مطالعه آغاز علاقه من به کار صنعتی و حوزه تخصصی شیمی و پلیمر شد و امروز بیست سال هست که مدیر عامل و عضو هیات مدیره چند شرکت صنعتی هستم و امروز من جوابی برای آن سوال هستم “بدون رشته های علوم انسانی صنعت هرگز معنایی نخواهد داشت ”

قصه از کجا شروع شد…

تنها شرکتی بود که تونسته بودم خودم را مجبور و راضی کنم با شرایط کاری اون کنار بیام ، از معوق شدن حقوقم تا سه چهار ماه ، از کارهای اضافی بدون دستمزد ، از ماموریتهای خارج از شهر و استان بدون حق ماموریت و… تمام اینها بخاطراین بود که دایما در حال تغییر شغل بودم و بعد از یکی دوماه کارکردن در شرکتها به بهانه های مختلف کارم را ترک می کردم و دلیل آنرا هم به گردن ، کارفرما و همکاران و محل کار و دیگران می انداختم ،بنابراین دیگر خانواده و اطرافیان حرفم را قبول نداشتند که همیشه دیگران مقصر باشند از نظر اونها مشکل از من بود که دایما کارم را ترک میکردم علی الرغم اینکه کارم در این شرکت فروش حضوری و تلفنی بود و خیلی هم این کار را دوست نداشتم ولی خودمو قانع کرده بودم توی این شرکت بمونم و کارم را انجام دهم، به قول معروف سرم توی لاک خودم بود ، بعد از دو سال کارکردن وقتی پورسانت حقوقم را خواستم دایما بین مدیر مالی و مدیر عامل و مدیر فروش هر روز پاس کاری می شدم. تا در نهایت وقتی اصرار من را دیدند، 11میلیون تومان پورسانت فروش سال 1388 مرا حاشا نموده و پرداخت نکردند. پول کمی نبود ، برایش شبانه روز دویده بودم و توی جاده های استانهای مختلف از یک شهر به شهر دیگر بازاریابی می کردم ، اکثراستانها و شهرستانهای ایران را رفته بودم .تا آنروز کزایی ،که بخاطر موضوع پورسانت های فروشم مدیرعامل اهانتی به من کرد ،حقیقتا کارش همین بود، قبل از من هم با چند نفر دیگر این بازی را کرده بود . در نهایت با اون دست به یقه شدم ، در حالیکه در اوج عصبانیت گوشی تلفن را از روی میز برداشتم و به صورت اون پرتاپ کردم ودر هنگامیکه همکاران بین ما قرار گرفته بودند که بیش از این به هم بد و بیراه نگیم و مرا به سمت درب خروجی شرکت هدایت میکردند ، تهدید کرد چک سی میلیون تومانی که بابت حسن انجام کار داده بودم را اجرا خواهد گذاشت،فقط در اوج عصبانیت برگشتم و به او گفتم جرات داری بزار ولی مطمن باش با اینکاری که کردی من تو بازار مقابل تو خواهم ایستاد ، وقتی از شرکت اومدم بیرون بیشتر عصبی شدم که چرا حرفی را زدم که نمی تونم انجامش بدم بالاخره این شرکت بیش از 10 سال بود تو بازار در حال تولید بود و من حتی کرایه دربست کردن یک تاکسی را تا خونه در اون لحظه نداشتم حالا چه جوری می تونی صاحب کارخانه و شرکت و …بشی و بعنوان یک رقیب در بازار باهاش رقابت کنی . این ادم را میشناختم که هر کاری را انجام میداد چون پول داشت و همین بیشتر منو می ترسوند که با توجه به ارتباطات و پولی که داره حتما چک منو اجرا خواهد گذاشت و چه بسا منو هم بندازه زندان ! به هرحال حرفی زده بودم غافل از اینکه در ان لحظه ان حرف از زبان من باید جاری میشد و قرار بود من در چند سال بعد رقیب اون باشم به هر حال مهم نیست الان در چه وضعیت اسفناک و زجر آوری هستی مهم ارزویی هست که خواب و خوراک را برتو حرام میکند تا خود واقعیت باشی…

Lorem ipsum dolor sit amet

In enim justo, rhoncus ut

Lorem ipsum dolor sit amet, consectetuer adipiscing elit. Aenean commodo ligula eget dolor. Aenean massa. Cum sociis natoque penatibur ridiculus mus.

Lorem ipsum dolor sit amet

In enim justo, rhoncus ut

Lorem ipsum dolor sit amet, consectetuer adipiscing elit. Aenean commodo ligula eget dolor. Aenean massa. Cum sociis natoque penatibur ridiculus mus.