ورود توسط drebad

کارآفرینی زنان

کارآفرینی زنان یکی از موضوعات مهم و تاثیرگذار در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع است. زنان کارآفرین نه تنها در بهبود وضعیت اقتصادی خانوارها و جامعه نقش دارند، بلکه می‌توانند الگوی مثبتی برای دیگر زنان و نسل‌های آینده باشند.

عارضه یابی

عارضه چیست؟ عارضه به هر گونه نقص، مشکل، یا عدم کارایی در سیستم‌ها، فرآیندها، یا عملکردهای یک سازمان اطلاق می‌شود که می‌تواند مانع از دستیابی به اهداف تعیین شده شود. این عوارض می‌توانند در بخش‌های مختلف یک سازمان ظاهر شوند، از جمله در مدیریت منابع انسانی، تولید، بازاریابی، مالی، و دیگر جنبه‌های عملیاتی.  عارضه‌یابی سازمانی […]

مرگ کارآفرینی سنتی

کارآفرینی سنتی که بر پایه مفاهیم و روش‌های قدیمی کسب و کار شکل گرفته است، به مرور زمان با چالش‌های متعددی روبرو شده که بقای آن را تهدید می‌کند. در این مقاله در نظر داریم که به دلایل رخ دادن این پدیده بپردازیم.. -اینترنت، هوش مصنوعی، و اتوماسیون ها باعث شده‌اند که مدل‌های کسب و […]

معرفی اینجانب

متولد منطقه کوهستانی دالاهو،روستای دورافتاده در دامنه کوههای زاگرس بنام “چغامیرکه” فرزند مردی بلند همت و خوش نام و کشاورزی درستکارو راست کردار، من در دامن مادری پاک  که سخاوتمندی و شرافتمندانه زیستن را به من آموخت بزرگ شدم او که اسطوره بزرگی در زندگی بود  اگرچه از مهر و محبت پدر و مادر زندگی ام غنی بوده اما در وضعیت زندگی فقیرانه ای زیسته ام و با فقر بیش از هر چیزی آشنایی دارم .
بارها و بارها آوارگی را تجربه کرده ام از زمانی که فقط 3 ساله بودم دایما بخاطر جنگ تحمیلی خانه و کاشانه را رها کرده ایم و جانمان را نجات داده ایم از سرپلذهاب اواره شدیم و به اسلام آباد غرب رفتیم دوران ابتدایی را درمدرسه دهخدای روستای ارکوازی به پایان رساندم انهم کاملا در استرس و وحشت بمباران ،هر روزش مصیبتی بی بدیل بود و سپس مجددا به کرند غرب رفتیم و باز هم به سرپلذهاب پس از جنگ برگشتیم و از طف دیگر بخاطر زندگی ایلی و عشایری که داشتیم در طول سال همیشه دو مرتبه مجبور به کوچ بودیم و کوچ های اجباری بمباران شهرهای استان کرمانشاه هم به آن اضافه شده بود  ، دوران راهنمایی و دبیرستان را در مدارس سرپلذهاب با وضعیت بسیار بد تحصیلی و نمرات افتضاح سپری کردم چون هم کار می کردم هم درس می خواندم و هم بخاطر مرگ پدرم از سیزده سالگی مسولیت  اجباری خانواده را ناخواسته پذیرفتم . 
من فقر را میشناسم و با فقر زندگی کرده ام انهم به قدمت یک نوجوانی و جوانی ..
در دانشگاه ازاد دهاقان سال 1380 قبول شدم در رشته پژوهشگری علوم اجتماعی سه مرتبه در طول دوران تحصیل قصد ترک تحصیل داشتم دو مرتبه با اصرار یکی از اساتیدم( دکتر اصغر محمدی) که مدیر گروه بود و امضا نکردن برگه انصراف از تحصیلم ،مجبور به ادامه تحصیل شدم وضعیت مالی ام رنج آور بود شبها بعنوان سرپرست خوابگاه شماره 2 برادران دانشگاه کار می کردم و صبحها و عصرها ساعتی را که کلاس نداشتم یا در اشپزخانه دانشگاه کار می کردم و یا در فروشگاه دانشگاه ( تعاونی مصرف ) من تمام دوران تحصیلی ام را کار کردم  با این تفاسیر حجم و سنگینی مشکلات مالی ام انقدر زیاد بود که تمامی نداشت ،اکثر روزها را در گرسنگی بسر می بردم و  اکثر اوقات موقع نهار و یا شام از اتاق خارج میشدم چون توانایی خرید یک وعده غذای 80 تومانی و یا 100 تومانی را نداشتم .
طنز زندگی من این بود در این شرایط عاشق شدم و هوای ازدواج کردم  انهم در ان شرایط ترسناک مالی ، بدون داشتن کارت پایان خدمت و بیکار و غریب در شهر اصفهان ، با لباسهای قرضی از دوستانم خودم  برای خودم به مراسم خواستگاری رفتم ،شفاف گفتم تعهد دارم ،تلاشم را می کنم اما در حال حاضر هیچ چیز از مال و دارایی دنیا ندارم ؛ در نهایت با یک ازدواج دانشجویی و یک مراسم ساده شروع کردیم و بعد از دانشگاه در اصفهان در یک اتاق( مرغدانی ) حدود 10متری که ماهی 20هزار تومان اجاره کرده بودم زندگی میکردم در فاصله سالهای 1383که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم تا 1390 در 28 شغل متفاوت و بی ربط به رشته تحصیلی ام  داشته ام ،علی الرغم اینکه هیچوقت بیکار نبودم اما دایما هم دنبال کار بهتری بودم .

  هیچوقت از اوضاع راضی نبودم و راضی نشدم (مانند زمان جنگ و دوران کودکی دایما در حال آوارگی بودم ) در سال 1388 دانشگاه آزاد دهاقان قبول شدم در رشته جامعه شناسی کارشناسی ارشد و در همان ایام با تجاربی که در سالها کار کردن در شرکتهای مختلف تصمیم به راه اندازی یک کسب و کار گرفتم ( تصمیم که نه سر یک دعوا و اهانتی که کارفرمایم به من کرد) صرفا با کشیدن چند برگ چک و بدون هیچ پس انداز و پشتوانه ای شروع کردم  ( اگر حماقت را میشد معنا کرد دقیقا کار من بود ) من بارها اعتبارم را ازدست دادم و دوباره  بدست ، شبانه روزی در حال فروش و بازاریابی در شهر های مختلف  بودم  تا در نهایت آنی شد که خواستم .

سال 1399 در رشته کارشناسی ارشد کارافرینی و سپس کارشناسی ارشد روانشناسی و در نهایت دکتری کارافرینی خواندم در حال حاضر مدیرعامل شرکت تعاونی کیاپلیمر آروند هستم و رییس هیات مدیر شرکت آزما بسپار دانش افرین و مدیر مرکز مشاوره و شتابدهنده کارافرینی آکادمی موفقیت و مدیر آموزشگاه احیاگران توسعه کارافرینی آروند و شتابدهنده احیاگران ….و هنوز رویاهای من ادامه دارد …

کار آفرین خود ساخته

کارآفرین خودساخته کسی است که بدون اتکا به منابع و سرمایه‌های اولیه خارجی، با تلاش و پشتکار شخصی به موفقیت‌های چشمگیری دست می‌یابد. این نوع کارآفرینی، نمادی از توانایی افراد در تبدیل ایده‌های نوآورانه وخلاقانه به کسب و کارهای موفق است. در این مقاله به بررسی ویژگی‌ها، چالش‌ها و رازهای موفقیت کارآفرینان خودساخته می‌پردازیم.

بریکولاژ

بریکولاژ، مفهومی است که از هنر و خلاقیت به سوی کارآفرینی و نوآوری پل می‌زند. این واژه که در اصل از زبان فرانسوی آمده، به معنای ساختن یا خلق کردن با استفاده از منابع محدود و موجود است.

کارآفرین سریالی

کارآفرین سریالی فردی است که با توانایی بالا در ایجاد و مدیریت کسب‌وکارهای متنوع، به‌طور پی‌درپی شرکت‌های جدیدی را راه‌اندازی می‌کند. این کارآفرین‌ها به دلیل تجربه و دانش گسترده در حوزه‌های مختلف، توانایی شناسایی فرصت‌های بازار و تبدیل ایده‌ها به کسب‌وکارهای موفق را دارند.

کارآفرینی امکان گرایی

تلاش های کارافرینان باید منطبق با شرایط و محیط کلان باشد عدم توجه به این موضوع یعنی هدر دادن پول ، وقت ، و انرژی لذا انچه اهمیت دارد توجه به رویکرهای نوین به حوزه کارافرینی است یعنی یافتن روشهای جدید فرصت‌ها ی کارافرینانه

سلام دنیا

سلام بر دنیا، و سلام بر کسیکه دنیا را محلی برای آزمودن ،ساختن و تغییر دادن آفرید سلام بر زندگی و سلام بر کسیکه زندگی را آغازی برای پایان نادانی و شروع تفکر و تامل آفرید سلام بر انسان و سلام بر کسانیکه دنیا را محلی برای زیبازیستن ,و تغییر و تحول و تکامل  انسان […]

کارآفرینی در گذر زمان

علیرغم اینکه کارآفرین در مرکز اقتصادهای سرمایه داری قرار دارد، به عنوان چنین چیزی برای خود اقتصاددانان علاقه نسبتا کمی داشته است. این دومی عمدتاً بر تحلیل‌های کلان اقتصادی (پیروی از آدام اسمیت در پویایی کل ساختار سرمایه‌داری، ترکیب تقسیم کار و مکانیسم‌های خودتنظیمی بازار) یا تحلیل‌های اقتصاد خرد (پس از لئون والراس) تمرکز می‌کنند. […]