کارآفرین سریالی

کارآفرینی سریالی یا “Serial Entrepreneurship”

عبادالله یارمرادیان

کارآفرین سریالی فردی است که با توانایی بالا در ایجاد و مدیریت کسب‌وکارهای متنوع، به‌طور پی‌درپی شرکت‌های جدیدی را راه‌اندازی می‌کند. این کارآفرین‌ها به دلیل تجربه و دانش گسترده در حوزه‌های مختلف، توانایی شناسایی فرصت‌های بازار و تبدیل ایده‌ها به کسب‌وکارهای موفق را دارند. اطلاعات بیشتر

کارآفرینی امکان گرایی

کارآفرینی امکان‌گرایی،هنری در یافتن فرصت‌ها

عبادالله یارمرادیان

کارآفرینی امکان‌گرایی،  رویکردی نوین به کارافرینی است که در ان با بررسی اینکه زمانی تغییرات محیطی گسترده و امکان برنامه ریزی بصورن سنتی نباشد است  هنری است که در دل تغییرات و چالش‌ها، فرصت‌های کارافرینانه  را شناسایی و با بکارگیری منابع لازم  از این فرصتها بهره‌برداری می‌کند. این رویکرد بر این اساس  این است که در هر وضعیت، فرصتها و امکان‌های بی‌شماری وجود دارد که می‌توان از آن‌ها برای خلق ارزش استفاده کرد. کارآفرین امکان‌گرا، فردی است که با دیدی باز و ذهنی خلاق، توانایی شناسایی و بهره‌برداری از این امکان‌ها را دارد.

اطلاعات بیشتر

کارآفرینی در گذر زمان

علیرغم اینکه کارآفرین در مرکز اقتصادهای سرمایه داری قرار دارد، به عنوان چنین چیزی برای خود اقتصاددانان علاقه نسبتا کمی داشته است. این دومی عمدتاً بر تحلیل‌های کلان اقتصادی (پیروی از آدام اسمیت در پویایی کل ساختار سرمایه‌داری، ترکیب تقسیم کار و مکانیسم‌های خودتنظیمی بازار) یا تحلیل‌های اقتصاد خرد (پس از لئون والراس) تمرکز می‌کنند. در مورد روش شناسی فردگرا: بوتیلیه، اوزونیدیس، 1995، 1999؛ بوتیلیه 2013). به‌علاوه، وقتی اقتصاددان‌ها با کارآفرین سروکار دارند، این برای برانگیختن یک یا آن شخصیت بزرگ تاریخی یا معاصر نیست، بلکه پویایی تغییرات وارد شده به اقتصاد سرمایه‌داری است که در آن نوآوری غیرقابل توقف است. در چارچوب این مقاله، ما خود را در موقعیت میانه‌ای قرار می‌دهیم که کارآفرین را عامل اقتصادی می‌دانیم که وظیفه‌اش ایجاد تغییر در اقتصاد است، به‌عنوان ایجادکننده عدم تعادل، و در عین حال تأکید می‌کنیم که وجود او خود زاییده یک وضعیت عدم تعادل، از یک جیب است. از نوعی جهل از دیدگاه ملموس تر، کارآفرین را می توان برای اهداف این متن به عنوان خالق، مالک کسب و کار (او سرمایه خود را سرمایه گذاری می کند یا قرض می گیرد) ومدیر آن به همین ترتیب، در اقتصاد واقعی، کارآفرین در ایجاد یک کسب‌وکار (و به وضوح این نوع ابتکار عمل فقط مربوط به یک فرد نیست) بخشی از پویایی تغییر ذاتی سرمایه‌داری را تشکیل می‌دهد.

2ما برای اهداف این مقاله اقتصاددانان خاصی را لمس کرده‌ایم که نوشته‌هایشان حداقل تا حدی نظریه کارآفرین را پوشش می‌دهد. ما از میان شناخته شده ترین ها را انتخاب کرده ایم. اگرچه ارائه ما به دور از جامعیت است. تئوری اقتصادی کارآفرین در تحلیل کانتیلون در آغاز هجدهم تعریف شده است .قرن، که بین کسانی که «مزد بگیران با درآمد ثابت» و کسانی که «دستمزد بگیران با درآمد غیر ثابت» هستند، تمایز قائل می شود، کارآفرینی که به دسته دوم تعلق دارد. چارچوب کارآفرین به طور موثر اینگونه ساخته می شود. کارآفرین عامل اقتصادی است که از ریسک ناشی از عملکرد نامنظم بازار حمایت می کند. با این حال Cantillon نه خطر و نه عدم قطعیت را متمایز می کند. حدود یک قرن بعد، سی کارآفرین را به عنوان واسطه بین دانشمندی که دانش تولید می کند و کارگری که آن را در صنعت به کار می برد، تعریف کرد. به این ترتیب، Say یک عنصر گره‌ای را در تعریف کارآفرین معرفی می‌کند: نوآوری. شومپیتر نیز به دیپتیک اصلی می پیوندد. او همراه با کانتیلون و سی، بنیانگذاران نظریه کارآفرین هستند. هم شومپیتر و هم می گویند،

بریکولاژ

بریکولاژ (Bricolage) بریکولاژ، مفهومی است که از هنر و خلاقیت به سوی کارآفرینی و نوآوری پل می‌زند. این واژه که در اصل از زبان فرانسوی آمده، به معنای ساختن یا خلق کردن با استفاده از منابع محدود و موجود است. عبادالله یارمرادیان

کارآفرینی زنان

کارآفرینی زنان یکی از موضوعات مهم و تاثیرگذار در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع است. زنان کارآفرین نه تنها در بهبود وضعیت اقتصادی خانوارها و جامعه نقش دارند، بلکه می‌توانند الگوی مثبتی برای دیگر زنان و نسل‌های آینده باشند. در ادامه، چند نکته جالب توجه و مفید درباره کارآفرینی زنان ارائه می‌دهم: اطلاعات بیشتر

طبقه بندی مشاغل

طرح طبقه‌بندی مشاغل یک سیستم مدیریتی است که برای سازمان‌دهی و دسته‌بندی مشاغل در سازمان‌ها و شرکت‌ها طراحی شده است. این طرح به منظور ایجاد نظم، عدالت و شفافیت در حقوق و دستمزد، ارتقاء شغلی و مسئولیت‌های شغلی تدوین می‌شود. هدف اصلی این طرح، تعیین جایگاه هر شغل در ساختار سازمان و مشخص کردن روابط آن با دیگر مشاغل است. اطلاعات بیشتر

کار آفرین خود ساخته

کارآفرین خودساخته کسی است که بدون اتکا به منابع و سرمایه‌های اولیه خارجی، با تلاش و پشتکار شخصی به موفقیت‌های چشمگیری دست می‌یابد. این نوع کارآفرینی، نمادی از توانایی افراد در تبدیل ایده‌های نوآورانه وخلاقانه به کسب و کارهای موفق است. در این مقاله به بررسی ویژگی‌ها، چالش‌ها و رازهای موفقیت کارآفرینان خودساخته می‌پردازیم. اطلاعات بیشتر

آنچه از کارافرینی می دانم

دوست داشتم کتابی بنام توهم و تفکر در کارافرینی بنویسم شاید هم بعدها نوشتم و لی دوست دارم از کارافرینان و دردهای انان بنویسم از کسانی که قضاوتهای سختی در مورد انان میشود

    کارافرینی از واقعیت تا توهم

    کارآفرینی هنر برنامه ریزی، تصمیم گیری و سرمایه گذاری پرریسک در مواجهه با عدم قطعیت هاست . کارافرینی  توانایی سازماندهی و انگیزه برای ایجاد تنوع و نوآوری در سازمان است . این توهم را بسیار دیده و شنیده ام که یک کارآفرین به سادگی و یا بر حسب شانس و یا الزاما با رانت ،مالک شرکت میشود و با وادار کردن کارکنانش  به کار به نتبجه می رسد ( البته شاید چنین باشد اما یقنا عمر اون کسب و کار بسیار کوچکتر از ان چیزی است که فکرش را بکنیم ) .گاها و به کرات شنیده ام که کارافرین فقط به فکر خودش و منافع خودش است اما واقعیت این است که کارافرین واقعی ادم دردمند و مسولیت پذیری است و هرگز یک کارافرین نمیتواند بدون اینکه به دیگران ،کارمندان و کارگران ،جامعه و دوستان ،و دیگر بازیگران اکوسیستم کارافرینی منفعتی برساند منفعتی ببرد و اخرین برداشتها و سودها به خود کارافرین می رسد

      یک کارآفرین، بهترین و سر سخت ترین ، وظیفه شناس ترین و مسولیت پذیر ترین کارمند شرکت خودش می باشد اولین کسی که کار را شروع می کند و اخرین نفری که کارش را ترک می کند و دست از کار می کشد. نه تنها مسئول حداکثر سازی منفعت و سود سازمان، بلکه وظیفه سلامتی و رشد و توسعه کارکنان را هم دارد .کارآفرین کسی است که سازماندهی رفتارها و استراتژها را بر عهده میگیرد ، منابع فیزیکی و انسانی را برای شروع یک کسب و کاربه دست می‌آورد و آن را عملیاتی می‌کند و مسئول رونق یا ناامیدی کسب و کار می شود . توانایی‌ها و مهارت‌هایی که یک کارآفرین باید داشته باشد، احتمالاً شامل پیشگام بودن با یک فکر متحول کننده و یا ایده‌ای نوآورانه است که می‌تواند در یک شرایط پرریسک ،کسب و کاری سودده ایجاد کند

    کارآفرین بودن مستلزم پذیرفتن تعهدات و اختیارات تام یک سازمان است.


    موفقیت یک کارآفرین اساساً با میزان ریسکی که برای رسیدن به موفقیت میپذیرد بستگی دارد و میزان ریسکی را که مدیریت میکند حد و حدود رشد و سود آوری اورا تعیین میکند این ریسک صرفا مالی نیست ! ریسک اعتبار و شهرت است ! ریسک شکست و حذف شدن است ! ریسک اعتبار و ابرو است ! ریسک دست کشیدن از لذتهای زودگذر و انی و امید به کسب تجربیات بزرگتر است ! ریسک بدنامی و رسوایی است ….
    کارافرین همیشه و هر لحظه در حال تجربه ریسکهای بزرگ و بزرگتر است ، ریسکهایی برای ایجاد تغییرات مثبت و ارزشمند ، ریسکهایی برای ایجاد حال خوب جامعه .
    یکی از محبوب ترین سلاح های قدرتمند، یک کارآفرین باید توانایی مقاومت در برابر شکست و غلبه بر آن را در زمانهای کوتاهی داشته باشد. کارآفرین یک مددکار اجتماعی در جامعه است که به شهروندان جامعه کمک های مالی و شغلی ارائه می دهد،همان فردی که الگو دیگران میشود و دیگران اورا و عملکردش را سر لوحه کار خویش می کنند .

    تلاشهای بی وقفه او و کسب دستاوردهای سازمان و شرکتهایش هم باعث خیر و منفعت به کارکنان و هم جامعه و هم خود او میشود اداره یک کسب و کار بیش از انچه فکر می کنیم تنش زا و پر استرس است . همچنین تلاشهایش باید بی حد و مرز باشد تا با ایجاد نوآوری و کشف فرصتهای جدید در بازارها به منظور جلوتر ماندن از منحنی و تبدیل شدن به رهبر بازار باید باشد .
    کارآفرین رییس خود و دیگران بودن نیست این بزرگترین دروغی هست که در مورد کارافرینان گفته اند ،کارافرین باید توان پاسخگویی به هر فرد و سازمانی دیگر را داشته باشد ،به سازمانها و ادارات مختلف و مجاب کردنشان برای دریافت یک مجوز ،متقاعد و تامین نیازهای کارکنان، پاسخگویی بدون شرط به سهامداران و….

     

     

     

     

    مرگ کارآفرینی سنتی

    کارآفرینی سنتی که بر پایه مفاهیم و روش‌های قدیمی کسب و کار شکل گرفته است،به مرور زمان با چالش‌های متعددی روبرو شده که بقای آن را تهدید می‌کند.در این مقاله در نظر داریم که به دلایل رخ دادن این پدیده بپردازیم.منظور ما از کارافرینی سنتی،بیشتر موضوعات فرهنگی حاکم بر کسب و کاری است که مانع از ایجاد رویه های جدید،ایجاد نوآوری،و عدم توجه به تغییرات محیطی است که کسب و کاری را که زمانی در بطن بازار و اذهان مشتریان بوده است را به جاشیه برده است

    بعنوان فردی که سالهاست بعنوان یک صنعتگر وکارافرین مشغول فعالیت هستم معتقدم باور،نگرش و مهارتهای یک مدیر سراغاز بدبختی و یا خوشبختی یک کسب و کار است بعبارتی اصلا مهم نیست که در حال حاضر یک کسب و کار چقدر بزرگ،سود اور و پیشرو است بلکه مهم نگرش و نگاه کارافرین و کارفرمانسبت به اینده سازمان است که ان کسب و کار را اداره می کند
    مدیران و صنعتگران وکارافرینان فارغ از هر سن و جنسی اگر بدنبال نواوری و شکار فرصتها نباشند دیریا زود باید از کناربروند بنابراین کارافرین سنتی ذهنیتی است که ریسک گریز است و اعتقادی به نواوری و یا توسعه محصول ندارد و هر کسب و کاری با هر ابعادی اگر توسعه پیدا نکند محکوم به مرگ است بنابراین وقتی صحبت از توسعه کسب و کار می کنیم افزایش ترخ رشد مشتریان،افزایش میزان فروش و امثال اینها مفاهیمی از جنس رشد هستندو نواوری ريال توسعه محصول مفاهیمی از جنس توسعه کسب و کار

    اما چرا کسب وکارهای سنتی و کارافرینی سنتی محکوم به مرگ است

    1-  عدم توجه به نوآوری :

    نوآوری کلید واژه کارافرینی است واصلا بدون نواوری کارفرینی ممکن نیست بنابراین اگر می خواهید کارافرین باشید الزاما باید نواور هم باشید کارافرینان سنتی نگاه خوبی به کارافرینی ندارند و انرا عامل چالش،تغییر و به هم ریختگی سیستم می دانند ( هرچند ظاهرا هم همین طور است )کارافرینان سنتی می خواهند و دوست دارند از ریسکها اجتناب کنند اما لباید گفت ریسک ها همراه خود فرصت هم دارند،کارافرین سنتی به میزان درامد خاصی دلخوسش است و بنابراین به همین درامد قصد به خط پایان رسیدن دارد اما حقیقتا زودتر از به درامد رسیدن به خط پایان خواهند رسید اما چه چیزی باعث عدم توجه به نواوری میشود

    غفلت برنامه ریزی شده :یا همان عدم توجه به اینده نگری و آینده پژوهی سازمان و کسب و کار،این عدم توجه کمک کم بصورت یک برنامه و یک رویکرد و عادت در ذهنینت کارافرینان و کسب و کارای انان ایجاد می شود مثل تعددپروژه ها و برنامه های متفاوت و گاها متناقض با اهداف سازمان و یا ارسال نمونه خدمت یا محصول قبل از کامل شدن برای مشتریان

    راه‌حل:

    الف : اموری که نیاز به فرایندهای متعدد دارد را بصورت پروژه‌ها در سازمان تعریف کنید و این پروژه ها را همسو با چشم انداز سازمان در نظر بگیرد بنابراین برای پروژه ها بودجه ریزی کنید ،و مسولیتها را توضیح و به مسولین ان واگذار کنید

    ب: محصول و یا خدمت خاص و ویژه ارایه کنید :بجای تعدد کاری انها و کاهش دهید،خاص باشید و خاص بمانید

    ج: نگاه محافظه کارانه در کسب و کار : بسیاری از کارافرینان سنتی بخاطر ترس دزدیده شدن توانمندی ها ،منابع انسانی و حتی محصول و خدمتشان توسط رقبا و دیگران هرگز ان را به نمایش نمی گذارند ،از داشتن یک وبسایت امتناع دارند ، محصول و خدمتشان را با نام دیگران به بازار ارایه میکنند ،و مستقما با مشتریان کار نمی کنند و حتی معتقد هستند نباید شماره حساب خودشان را به مشتریان بدهند چرا که احتمالا مشکلات عدیده دارایی و مالیاتی را باید پاسخگو باشند. کسب و کاری را میشناسم که بالغ بر 15 سال در یک صنعت فعال می باشد و با اینکه محصولات خاصی دارد اما بخاط مسایل مالیاتی و یا انچه از دیگران شنیده که چه درد سرهایی از نظر دارایی ممکن است برایش پیش بیاید، هرگز نه برندی ثبت کرده و نه شرکتی و کل محصولاتش را از طریق چند واسطه و بنام انها بفروش می رساند

    د: اعتماد به نفس بیش از حد وکاذب: هر چه میزان و دوز منیت و خودخواهی بیشتر تکبر و خودخواهی و اعتماد به نفس کاذب هم بیشتر است کارافرینان سنتی از در خواست کمک از دیگران حذر دارند و معتقد هستن با توجه به 10یا 20 یا چندین سال کمتر یا بیشتر تجربه،همه چیز را می دانند اما تمام واقعیت این نیست رشد و سرعت علم و شیوه ها و مدلهای جدید کسب و کار در دنیای امروز بی حد و حصر  است و ما همه نیاز به کمک ادمهایی دیگر در داخل و خارج از کسب و کار خود داریم .نتایج تحقیقات متعدد بیانگر این موضوع می باشد که خواست و میل به عدم توجه به نواوری  اغلب در سطح فردی و سازمانی باعث تجربه شکست میگرددو هر میزان اعتماد به نفس کاذب بیشتر باشد شدت و حدت این شکست سخت تر خواهد بود

    2-عدم استفاده و توجه به اینترنت، هوش مصنوعی،

    اینترنت و اتوماسیون ها باعث شده‌اند که مدل‌های کسب و کار جدیدتر و کارآمدتری شکل بگیرند که نیاز به استفاده از روش‌های سنتی را به شدت کاهش می دهند.امروزه بسیاری از کارآفرینان سنتی نمیتوانندبا تغییرات بوجود آمده همراه شوند چراکه تکنولوژی مدام در حال توسعه و پیشرفت است. در دنیای امروزی،نیاز به استفاده از اینترنت ،هوش مصنوعی و اتوماسیون ها به شدت احساس میشود.مشتریان به دنبال محصولات و خدمات جدید و نوآورانه هستند. کارآفرینان سنتی که به روش‌های قدیمی و کم‌ریسک خود پایبند هستند، اغلب نمی‌توانندبا رقبای فعالی که به سرعت درحال نوآوری هستند، رقابت کنند.

    3- عدم توجه به  مدلهاو  روشهای کسب و کار جدید 

    مشتریان هم دیگرحاضر نسیتند روشهای پرخطر،ناامن و حوصله سر بر را برای دریافت خدمت و محصول تحمل کنند بنابراین میتوان گفت تغییر در رفتار مصرف کنندگان و مشتریان باعث بی توجهی به کسب و کارها و کارافرینان سنتی و قدیمی شده است .رفتار مصرف‌کنندگان به طور قابل‌توجهی تغییر کرده است. مردم به خرید آنلاین و خدمات دیجیتال علاقه‌مندتر شده‌اند و این باعث کاهش تقاضا برای روش‌های سنتی کسب و کار شده است.

    4-جهانی‌شدن و انقلاب صنعتی 04: 

    دسترسی آسان به بازارهای بین‌المللی،باعث افزایش رقابت شده است.کارآفرینان سنتی که نمی‌توانند با رقبای جهانی رقابت کنند،به راحتی از بازار خارج می‌شوند -سرمایه‌گذاران تمایل بیشتری به سرمایه‌گذاری درکسب و کارهای نوپا و نوآورانه دارند.این موضوع کارآفرینان سنتی را با مشکلات مالی مواجه کرده و امکان رشد و توسعه را از آنها گرفته است.

    در نهایت، برای بقا و موفقیت در دنیای کسب و کار امروزی، کارآفرینان باید به فکر تطبیق با تغییرات و نوآوری باشند. مرگ کارآفرینی سنتی، نه به عنوان پایان، بلکه به عنوان فرصتی برای بازآفرینی و استفاده از فرصت‌های جدید در نظر گرفته می‌شود.